امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

شب محبتها

. آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !! بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟ جوجه ها را بعدا با هم میشماریم  جوجه مامان : روی گلت به سرخی انار شبت به شیرینی هندوانه خنده هات مثل پسته و عمرت به بلندی یلدا شب یلدا مبارک ...
29 آذر 1391

قربون صدقه هاي مادرانه

سلام ماماني من ، امير من ، دنياي من ، همه هستي من خيلي وقته به وبلاگت سر نزدم چون خيلي ، خيلي سرم شلوغه كاراداره ، كار خونه و امتحانات پايان ترم  تو رو خدا دعا كن توي همه كارهام موفق باشم از همه اينا كه بگذريم ماشاءالله ماشاءالله اونقدر بزرگ ، عاقل و فهميده شدي  كه ديگه فكر مي كنم بايد مطالبتو از وبلاگ ني ني ها جدا كنم ديگه وقتي باهات حرف مي زنم،  ازت سوال مي كنم جواباي كاملي بهم       مي دي كه چند ساعتي فكر منو مشغول خودت مي كني كنار شيرين زبونيات حرفاي يه پسر نوجونه با ادب و كاملو مي شنوم نمي دونم شايد هر كي اين مطلبو بخونه پيش خودش بگه چقدر از پسرش تعريف مي كن...
28 آذر 1391

من و چشماي قشنگ تو

                                                                    چشات آرامشی داره که تو چشمای هیچکی نیست میدونم که توی قلبت به جز من جای هیچکی نیست چشات آرامشی داره که دورم میکنه از غم یه احساسی بهم میگه دارم عاشق میشم کم کم تو با چشمای آرومت بهم خوشبختی بخشیدی خودت خوبی و خوبی ...
28 آذر 1391

جشن تولد سه سالگي

سلام همه دنياي مامان با كمي تأخير به خاطر وارد شدن به ايام سوگواري ابا عبدالله عكسها مربوط به جشن تولدت سه سالگي رو برات مي زارم امسال به احترام يكي از همسايه ها كه عزادار بود جشن تولدت مفصل نبود فقط من و بابا و دايي محسن و ماماني توي جشنت بوديم چون مطمئن بودم اگه بخوام همه دوستان رو دعوت كنم نمي تونستند آروم بشينن و سر و صداي خونه ما باعث آزار و ناراحتي ديگرون مي شد من و بابايي اينو نمي خواستيم و مطمئن هستم تو هم بعدها اين موضوع رو درك مي كني   میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست و در میان این روزهای شتابزده عاشقانه تر زیست. میلادتو معراج دستهای من است وقتی که عاش...
12 آذر 1391

تبريك تولد مامان مريم

                                                                        کودک آســــمانی من ؛   عاشقانه ای نوشته ام ، براي وجود تو :   امروز ... عجـــب روزی ست . سالروز آغــاز تو ؛ آغاز بودنت ، آغاز آمدنت ...   عجـــب روزيست امروز پسرم ...
8 آذر 1391

اي قتيل دشت غربت

  قال علی بن الحسین علیه السلام: تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدری و تنادی أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التی تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة.   امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. خالق عشق و محبت یا حسین ای قتیل دشت غربت یا حسین ای گل صحرا نبرد فاطمه ای صفای آل عصمت یا حسین ای که جانت سوخت از لب تشنگی ای فدای کام خشگت یا حسین آن قدر سوز عطش بالا گرفت تا که شد بی نور چشمت یا حسین تشنه ام تشنه ترم کن بر...
1 آذر 1391
1